عذاب وجدان

 از بس که ملول از دل دلمرده ی خویشم

هم خسته ی بیگانه ، هم آزرده ی خویشم

#مهدی_اخوان_ثالث

زمانی که نقص‌هات رو پذیرفتی دیگه کسی نمی‌تونه ازشون علیه تو استفاده کنه...
و من هنوز درگیر نقص هایی هستم ک  توی50%  هیچ نقشی نداشتم من درگیرم درگیر خودم درگیر شخصیتم درگیر ضعف هام....

عذاب وجدان...

خدایا میشه امروز یک آرزو کنم ؟! میشه تکمیل ظرفیت قبول شم.... میشه کمکم کنی؟؟ 

میگن ک گذشته هاتو ببخش، چون اونا مثل کفشای کودکیت نه تنها واست کوچیکن، بلکه تو رو از برداشتن گام های بزرگ باز میدارن....

ولی چ کنم ک تو گذشته غرقم و حتی نمیتونم خودم و تغییر بدم از این همه ضعف متنفرم.... از خودمم متنفرم....

عذاب وجدان...

عذاب وجدان...

خدای خوبم

این روزها بیشتر حواست به من باشد، می گویند بزرگترین شکست از دست دادن ایمان است حواست باشد که من شکست نخورم. من هنوز هم تو را به نام قاضی الحاجات می خوانم حتی اگر همه التماس هایم را نادیده بگیری......

پ.ن:متن از من نیست

عذاب وجدان...

خیلی دوست داشتم بنویسم از همه چیز ولی نمیشه .... خدایا کمکم کن که باشادی و موفقیت اطرافیانم به خصوص دوستام شاد و با غمشون غمگین شم..... با پیشرفتشون انگیزه بگیرم و موقع توقفشون کمکشون باشم .....

حسود نباشم حسود نباشم.....

عذاب وجدان...

دروغ میگه به همه به خودش... خستس افسردس دلمردس شرمندس ..... دست و دلش حتی به نوشتن هم نمیرود.... میگذرند دقیقه ها ساعتها روزها ....حتی موقع تایپ کردن هم دستاش میلرزند... با خودش میگه اگر قرار بود تغییری بکنه تا الن کرده بود .... نبودن رو ب بودن ترجیح میده....متنفره از همه وبیشتر از همه از خودش عذاب وجدان...

وقتی چیزی مرا رنج می داد در مورد آن با هیچ کس حرف نمیزدم خودم در موردش فکرمی کردم.... به نتیجه می رسیدم و به تنهایی عمل میکردم نه اینکه واقعا احساس تنهایی کنم نه .... بلکه می دانستم که انسان ها در نهایت باید خودشان خود را نجات دهند!

#هاروکی موراکامی

خیلی دوست دارم بنویسم از حس هام بگم از همه چی بگم ولی نمیتونم....

عذاب وجدان...

گاهی به یک نقطه ای از زندگی میرسی به اسم توقف مطلق نه راه پس داری نه راه پیش میمانی.....میمانی وسطِ وسطِ برزخ زندگی نمیدانی چه کاری کنی نمیدانی خوب یعنی چه! بد یعنی چه! به جایی میرسی که هیچ نمیدانی .... توقف مطلق یعنی ندانی کجایی....چه کنی و چه خواهد شد یعنی یک نمیدانم چه خواهد شد به معنی واقعی کلمه! فقط نیاز به این داری یک نفر زیرِ کادرِ زندگی ات بزند چند سال بعد.....

پ.ن:نوشته از من نیست.

عذاب وجدان...

نمیدونم چی بگم همین جور داره میگذره، روز ها رو میگم !و من همونیم ک هستم ب خودم قول داده بودم ک 18 سالم شد درست شم ولی متاسفانه همونم تازه بدترم شدم احساس بدی دارم ی حس نفرت ی حس خیلییی بد نسبت ب خودم ...... شاید کسی باورش نشه ولی من از خودم متنفرم

عذاب وجدان...

خیلی ناراحتم امروز یکی از کسایی که دوستش داشتم بهم گفت بی عرضه دستپاچلفتی بی دست و پا کسی که میزاره به راحتی حقشو بخورن و نمیتونه هیچ کاری بکنه..... پس فردا قرار بود با مامانم برم بیمارستان ولی خب مامانم و اون فرد معتقدن من بی دست وپام به جهنم.... لیاقت محبت منو ندارن... عذاب وجدان...